لینک کانال آقای مرادی مراغه ای: https://t.me/joinchat/AAAAAD87nVP8Vn5r2e_2VA پس از کودتای احسان الله خان و شکست او در مقابل قوای دولت مرکزی، نهضت جنگل بیش از پیش، از درون دچار بحران گردیده، وحدت سابق از هم پاشیده و دوستان دیروز در مقابل همدیگر سنگر گرفته بودند، مردم نیز کم‌کم از مبارزه خسته شده و از پشتیبانی نهضت دست کشیده بودند در تابستان ۱۳۰۰ گیلان عملا به چهار بخش تقسیم شده بود به این ترتیب که: انزلی در دست حیدرخان، رشت زیر نظر خالو قربان، فومن زیر نظر میرزا کوچک‌خان و لاهیجان زیر نظر احسان‌الله خان. در 7مهر 1300 قرار شد جلسه آشتی و رفع اختلاف بین شان در ملاسرا یا صومعه‌ سرای فعلی تشکیل شود اما جلسه آشتی‌کنان به جلسه خیانت و خنجر از پشت بدل گردید چرا که نه تنها میرزاکوچک خان سرِ قرار نیامده بود بلکه افراد دیگر از جمله حیدر عمواوغلی و خالوقربان که به تازگی رسیده بودند ناگهان محل تجمع توسط یاران نزدیک کوچک خان مانند اسماعیل جنگلی،گایوک آلمانی، حسن خان کیش دره ایی...از همه طرف به گلوله بسته میشود و سرانجام ساختمان از سوی مهاجمین با بمب و نارنک منفجر و به آتش زده میشود همه می گریزند و حیدرخان نیز به طرف پسیخان می گریزد اما در آنجا توسط نیروی‌های جنگلی دستگیر و به کسما برده میشود.گزارش دقیقی از چگونگی کشته شدن و آخرین لحظات حیدرخان در هیچ منبعی نیامده اما به ضرس قاطع می توان گفت که دست میرزاکوچک خان به این جنایت آغشته است نقل شده که حیدرخان، مدتی(64روز) به حال بلاتکلیفی در «کسما» بازداشت بوده اما پس از مدتی به «مسجد کیش»، قریه کوچکی در میان جنگل‌های انبوه «توسه‌ کله» انتقال داده می‌شود و در همین روستا کشته شده است. اطرافیان میرزا به وی توصیه می‌کردند کار حیدرخان را در زندان یکسره کند می‌گویند اما وقتی می‌اندیشید کشتن حیدر عمواوغلی در زندان چه لطمۀ بزرگی به حیثیت او خواهد زد توصیۀ مشاوران خود را نشنیده می‌گرفت تا وقتی حیدر را از «کسما» به «مسجد کیش» در قلب جنگل بردند در آنجا معلوم نشد که چگونه به حیات او خاتمه داده شد؟ همین‌قدر گفته شده وقتی که یکی از دوستان نزدیک حیدر عمواوغلی خود را به گیلان رسانده و تقاضای ملاقات وی را کرد به وی پاسخ داده شد: «حیدر موقعی که می‌خواست از زندان فرار کند به وسیلۀ قراول هدف قرار گرفت و به قتل رسید.» در حالیکه ابراهیم فخرایی و دوستداران دیگر کوچک خان همواره در نوشته های خود سعی کرده اند نقش کوچک خان را از این جنایت بزرگ تبریه کنند و آنرا حتی به ایادی انگلستان حواله کنند! اما منابع و شواهد زیادی گوشزد می کنند که میرزاکوچک خان در این جنایت نقش اصلی داشته است(ایران در دوره سلطنت قاجار...ص607) عباس خلیلی، پدر شاعره معروف خانم سیمین بهبهانی و مدیر روزنامه اقدام (منتشره در 1299) که خود شاهد تاثر شدید مردم از مرگ حیدر عمواوغلی بوده چنین توصیف می‌کند: «مردی قوی با قدی متوسط لباسی نظامی یا شبیه نظامی می‌پوشید، کلاه پوستی لزگی بر سر داشت در مقدمه آزادیخواهان طهران بلکه سراسر ایران به شمار می‌رفت. حیدر عمواوغلی در طهران تسلط روحی غریبی داشت او چندین زبان می‌دانست ترکی که زبان مادری او بود. فارسی نیز برای او زبان اصلی و اهلی بود. روسی و فرانسه خوب می‌دانست به آلمانی هم تکلم می‌کرد … در آن زمان [کشته شدن حیدر عمواوغلی] نویسنده در طهران بود قتل حیدرخان عمواوغلی برای اغلب آزادی‌خواهان یک حادثه ماتم خیز و غم انگیز بود. بسیاری از مردم متأسف و متأثر بوده و آن قتل را ضایعه جبران ناپذیر می‌دانستند به حدی که نزد دکتری مشغول معالجه بودم او را در حال گریه و عزاداری دیدم و از جمود من تعجب می‌کرد که چرا نباید متأثر و محزون باشم. قرار بود در همان روز سران کمیته در همه جا کشته شوند ولی بعضی دچار شدند و جمعی پا به فرار برداشتند.(خاطرات سیاسی عباس خلیلی...صص 120 ـ 118)برای مردی که کل عمرش را صرف مبارزه برای رهایی مردم از بند استبداد کرده حتی قبری نیز وجود ندارد گفته شده که«لاشه ی حیدر را سگهای چوپانان خورده اند»!. شاید خوانندگان این سطور بارها تصنیف زیبای«از خون جوانان وطن لاله دمیده...» را گوش کرده اند اما نمی دانند که عارف قزوینی آنرا در مرگِ حیدرخان عمواوغلی سروده است.

پنجشنبه 17 خرداد 1397
بؤلوملر : تاریخ,