فرهنگستان ایران در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۱۴،با فرمان رضاشاه تشکیل گردید و نخستین جلسهٔ آن روز دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۱۴ به ریاست محمدعلی فروغی نخست‌وزیر وقت تشکیل شد بیشترین کوشش فرهنگستان صرف انتخاب معادل برای اصطلاح‌ها و واژگان خارجی بود البته لازم به ذکر است که این معادل سازی تنها مختص کلمات فرنگی نبود بلکه اصطلاحات عربى و ترکى نیز که در زبان فارسى رایج شده بودند، در بر میگرفت که کوشش می شد این کلمات را حذف و به جاى آنها واژه ‏هاى متروکه باستانى بکار رود. پر واضح است که همین کوششها، نقش مهمى در ناسیونالیزه کردن ایران ایفا کرد و ایجاد فرهنگستان و در کنار آن تغییر نام شهرها، تغییر تاریخ ایران از قمرى به شمسى و نامگذارى اسامى ماهها بگونه ایران باستان و اقدامهاى دیگر، از روحیه ناسیونالیستى رضاشاه سرچشمه میگرفت(بنگرید به:تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز...ص473) فرهگستان با تغییراتی در اساسنامه اش، امروزه نیز به فعالیت خود ادامه می دهد که کاری با بودجه آن ندارم همچنین اینکه،هر واژه چند ملیون تومان آب می خورد تا ساخته شود و اینکه آیا کلمه معادل فارسی، در بین مردم کاربرد پیدا میکند یا نه؟. گاهگاهی به سایت فرهنگستان می روم و جدیدترین کلمات را که معادل سازی شده نگاه می کنم اما باید اذعان کنم که کمتر کاربرد آن کلمات را در زندگی روزمره مردم می بینم. مثلا تابحال نشنیده ام که مردم به جای «ماساژ» بگویند ورزمان! یا بجای واژه «تاکتیک» بگویند «راهکنش»! یا همین دیروز، ماشین ام را برده بودم پنچرگیری بجای تیوبلس گفتم«تایر بی‌تویی»...طفلکی پنچرگیر،هاج و واج مانده بود انگار کلمه «تایر بی‌تویی»بیگانه و انگلیسی بود و تیوبلس واژه اصیل و فارسی بود! متاسفانه چون بنای فرهنگستان از همان اول کج و بر اساس ناسیونالیزم و قلع و قمع فرهنگهای اقوام مختلف ایران گذاشته شده بود در نتیجه،با وجود بودجه زیادش، کمتر به نفع کشور و فرهنگ این مردم خورد و از همان زمان، نارضایتی وجود داشته. بعدها مرحوم عباس اقبال آشتیانى طى مقاله ‏اى در مجله یادگار از دوروئى، بى‏ صفتى و نامردمى اعضاى «فرهنگستان‏» شکایت مى‏کند و مى‏نویسد: «مکرر با اعضاى فرهنگستان‏ در خارج صحبت مى‏کردیم و خطا بودن راهى را که ایشان در آنجا پیش گرفته ‏اند به ایشان مى ‏نمودیم، غالبا تصدیق مى‏کردند بلکه گاهى اوقات از ما هم در راه این عیبجوئى پیشتر مى‏رفتند اما وقتى که به ایشان مى‏گفتم پس چرا صبح از همه زودتر به جلسات آن حاضر مى‏شوید و اعانت باثم‏(گناه) مى‏کنید، مى‏گفتند که ممکن است که اعلیحضرت متغیر شود و یا اینکه به خواهش وزیر وقت در آنجا حاضر مى‏ شدیم، «هرچه را حضرت اشرف بفرمایند»(یادگار سال سوم شماره 6 و 7 ص 6). در آن زمان وقتی فرهنگستان این کلمات نخراشیده و نتراشیده را پشت سرهم بیرون می داد روزی تقی زاده که در آلمان می زیست جرات بخرج داده و مقاله پرمغزی در انتقاد از لغات فرهنگستان نوشت و از برلن به ایران فرستاد اتفاقا این مقاله به علت غفلت و عدم توجه اداره نگارش و وزارت فرهنگ در مجله «تعلیم و تربیت»که مجله رسمی و فرهنگی بود درج گردید و طوفانی برانگیخت! مفهوم جملات تقی زاده در مقاله اش این بود که چون رضاشاه احاطه بر کلمات و لغات فارسی ندارد و به سادگی چیزی را نمی فهمد و فقط از لحاظ تشریفات،اصول تغییر کلمات را به عرض ایشان می رسانند و او هم تصویب می کند بدین ترتیب آنهایی که این تغییرات را می دهند به ادبیات فارسی خیانت کرده مجرمند!این مقاله که اشتباها درج شده بوده چنان خشم رضاشاه را برانگیخت که شهربانی فورا تمام شماره مجله مزبور را جمع آوری کرد ولی بازهم خشم رضاشاه فرو ننشست اما از طرفی،تقی زاده هم زرنگ بود و در برلن ساکن بود و در نتیجه از خشم رضاشاه در امان بود ناچار حیله ایی اندیشیدند تا تقی زاده را به ایران بکشانند و حسابش را برسند در نتیجه از در مهربانی برآمده و تلگرافی به او ارسال کردند که تقی زاده باید به ایران بیاید چون برای او پست وزارت دارایی در نظر گرفته شده ...! تقی زاده که زرنگ بود و حیله رضاشاه را فهمیده بود جواب تلگراف را بدین مضمون فرستاد: «سلام بنده را به اعلی حضرت رضاشاه برسانید و عرض کنید که کمال اشتیاق را به زیارت وطن عزیز و خدمتگذاری اعلیحضرت دارم ولی افسوس که کسالتی پیدا کرده ام و اطبای اینجا می گویند هوای قصر قجر(منظور زندان قصر رضاشاه)به مزاج بنده نمی سازد! لذا هر وقت کسالتم بهتر شد و مزاجم به هوای قصر قجر سازگار شد فورا شرفیاب خدمت اعلیحضرت خواهم شد...!» لینک کانال آقای مرادی مراغه ای: https://t.me/joinchat/AAAAAD87nVP8Vn5r2e_2VA

سه شنبه 15 خرداد 1397
بؤلوملر : تاریخ,