اعراب بدوی که قبل از تسخیر ایران در ساده ترین شکل می زیستند بعد از آن در باتلاق تجملگرایی غرق شدند در میان خلفاى راشدین،سه خلیفه( ابو بکر عمر و على)به ساده ترین شکل می زیستند )مقدمه ابن خلدون...ج 2، ص 852) ابوبکر در آغاز خلافت، به تنهایی هر روز صبح پیاده به مدینه مىآمد و پیاده برمىگشت عمر چهار بار سواره به شام رفت. در یکى از این سفرها وقتی یزید بن ابوسفیان و عدهاى دیگر با جامههاى حریر سوار بر اسبان تازى به پیشواز آمدند. خلیفه خرسوار که آنان را با این تجملات دید، از الاغ پیاده شد و امیران و سرداران خود را براى تجملپرستى سنگباران کرد (تاریخ اجتماعى ایران...بخش1ج4ص92)
هنگامیکه تجمل گرایی عادت میگردد با بالا رفتن مخارج زندگی،برای تامین آن به کسب مال از راههای غیرمشروع رو آورده و رشوه باب میگردد(مقدمه ابن خلدون ...ص713)صدها سال پس از ابن خلدون،کرزن در مورد حکومت ایران می نویسد: «فتحعلى شاه در عید نوروز سى میلیون تومان از فرمانفرمایان و حکام ایالات و ولایات و سایر اعیان و بزرگان به عنوان پیشکش مىگرفت. ...تجملپرستى عمال دولتى، آنها را مجبور مىکند که به رشوهگیرى عادت کنند. یکى از تجملات، داشتن نوکر زیاد است که حداقل آن پنجاه و حداکثر پانصد نفر است ....»( سفرنامه از خراسان تا بختیارى...ص 25)در حالیکه آغامحمد خان بنیانگذار این سلسله،در کمال سادگی بود اما با گذشت زمان، شاهان بعدی همین سلسله بتدریج در تجملات غرق شدند(ایران در دوره سلطنت قاجار...ص309)
مستشرقین در مورد نادرشاه می نویسند که رأس ساعت پنج صبح نیز از خواب برمی خاست به کارهاى روزمره مىپرداخت«از تجملپرستى بیزار است و اغلب در اجتماعات از مخده و ظروف غذاخورى ساده استفاده مىکند و بعضى اوقات تنها با مقدارى نخود برشته که همیشه در جیب دارد سدجوع مىنماید(ده سفرنامه...ص81)اما سرانجام چنان گرفتار غرور میگردد که در زمان کشته شدن دیوانه گشته بود!
شاردن می نویسد که «تجملپرستى آنها را به خاک سیاه مىنشاند... ایرانیان نه تنها هرگز تجمل و تجمّلپرستى را تقبیح نمىکنند بلکه به ارباب تجمل احترام مىنهند. ایرانیان ضرب المثلى دارند که: هرکس آستینش کهنه باشد و گرچه علم دنیا را در سینه داشته باشد کسى به او اعتنا نمىکند(سفرنامه شاردن...ج2، ص 812)
وقتی اسراف و تجملگرایی عادت میگردد چون دخل با خرج برابرى نمىکند بقول ابن خلدون،تأمین مخارج روزافزون «از راه مشروع ممکن نیست، مردم غالبا به فسق و بدکارى و فریبکارى دست مىزنند شهر همچون دریایى مىشود که امواج فرومایگى صاحبان اخلاق زشت و ناپسند در آن به جنبش درمىآیند» مقدمه ابن خلدون، ج 1، ترجمه گنابادى، ص 312(
شکافهای طبقاتی عمیقتر شده حسد و نفرت و کینه، تهیدستان را مدام می گزد و در کمین انتقام از ثروتمندانی می نشینند که در خوشگذرانى مستغرقند چرا که تجمل یک طبقه همیشه با تهیدستی طبقه دیگر فراهم شد(محاضرات،راغب...ص219)
وبلاقا گؤره
سون یازیلار
- تجملگرایی بلای جانِ ملتها و حکومتهاست.
- توصیه مهم آتاتورک به رضاشاه
- به مناسبت سالروز مرگ شریعتی:او سوار بر موج احساسات و افراط و تفریط بود
- نگاهی بر تصفیه های درون سازمانی فداییان
- آیا میرزاکوچک خان،قاتل حیدرخان عمواغلی بوده است؟ /علی مرادی مراغه ای
- لغات نتراشیده و نخراشیده فرهنگستان ایران! /علی مرادی مراغه ای
بؤلوملر
آچارسؤزلر
باغلانتی لار
-
 
ساخلانج
سایغاج
- ایندی وبلاقدا :
- بو گونون گؤروشو :
- دونه نین گؤروشو:
- بو آیین گؤروشو :
- بوتون گؤروشلر :
- یازیلار :
- باخیشلار :
- یئنیله مه چاغی :